به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب «پرسمان معاد» از سوی مرکز ملّی پاسخگویی به سؤالات دینی، نمایندگی اصفهان به چاپ رسیده که در شماره های گوناگون، به انتشار مطالب این کتاب ارزشمند خواهیم پرداخت.
سؤال:
آیا گناه است که انسان مرگ خود را زودتر از اعضای خانوادهاش طلب کند؟ طلب شهادت چهطور؟
پاسخ:
در بعضی از روایات به ما دستور داده اند که هرگز از خدا طلب مرگ نکنید، بلکه همیشه از خداوند عمر طولانی ـ که در طاعت و بندگی خدا سپری شود ـ بخواهید.
طلب مرگ دلایل گوناگونی دارد و اگر منشأ آن ایمان قوی و عشق بیاندازه به خداوند باشد (بهطوریکه عاشق تحمل دوری معشوق را ندارد و در آرزوی وصال او میسوزد)، ممدوح است، اما اگر دلیلش مشکلات زندگی و ضعف نفس باشد، قبیح و ناپسند است.
امیرمؤمنان (علیه السلام) در خطبۀ معروف به «خطبۀ متقین» دربارۀ ویژگیهای اهل تقوا و ایمان میفرماید: «لَوْ لَا الْآجَالُ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَهُمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَی الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَاب ؛ اگر خداوند عمر معینی را برای اهل ایمان و تقوا معلوم نکرده بود، بهاندازۀ یک چشم بههمزدن هم روح در بدنشان نمیماند؛ بهدلیل اشتیاق به پاداش الهی و بیم از کیفر او».
مؤمن مشتاق دیدار پروردگار است و میداند با مرگ به پاداش الهی و نعمتهای بیپایان میرسد، اما درعینحال تسلیم خواست پروردگار است. نشانۀ اشتیاقداشتن به مرگ، ایمان و عمل صالح است.
حضرت سجاد (علیه السلام) فرمود: «وَ عَمِّرْنِی مَا کَانَ عُمُرِی بِذْلَةً فِی طَاعَتِکَ، فَإِذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إِلَیَّ، أَوْ یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَیَّ؛ خدایا، تا وقتی عمر من در راه اطاعت تو صرف میشود، عمرم را طولانی فرما، اما اگر عمرم چراگاه شیطان و محل برآوردن خواستههای او گردید، قبل از آنکه خشم تو مرا دربرگیرد و به غضب تو دچار شوم، جانم را بگیر».
انسان ازیکسو، باید تسلیم قضا و حکم الهی باشد و طوری زندگی کند که گویا هر آن جان میسپارد و ازسویدیگر، بهگونهای برای زندگی خود برنامهریزی کند که گویا قرار است سالها زنده بماند.
مهم نیست که مرگ کی فرامیرسد؛ مهم این است که انسان در مسیر بندگی خداوند پیرو احکام و دستورهای او باشد. گاهی درخواست مرگ بهدلیل ضعف شخصیتی و شانه خالیکردن از زیر بار مسئولیت است؛ بدانید که مشکلات پل پیروزی و نردبان ترقی انسانند و کمالات انسانی در رویارویی با مشکلات و غلبه بر آنها بهدست میآید. جوهرۀ انسان در میدان مبارزه با سختیها متبلور میشود و این از سنتهای الهی است. باید بهجای طلب مرگ، از خداوند استقامت و صبر طلب کنیم و از او بخواهیم ما را در آزمایشهای سخت زندگی موفق و پیروز گرداند.
شهادتطلبی یک آرمان بزرگ و در واقع، انتخاب نوع مرگ است. شهادتطلبی یعنی از مرگ پست به مرگ شریف تندادن. البته معلوم نیست درخواست شهادت، زمان مرگ را جلو اندازد؛ چون اجل در وقت خاص خود خواهد رسید.
سؤال:
چه گناهانی عمر انسان را کم میکنند یا برکت را از آن برمیدارند؟
پاسخ:
براساس آیات و روایات، معلوم میشود که آدمی دارای دو نوع مرگ است:
یکی مرگ حتمی (و به تعبیر قرآن مرگ مسمّی) و دیگری مرگ مشروط (و به تعبیر قرآن مرگ معلّق).
مرگ حتمی، هرگز تأخر و تقدم ندارد و صلهرحم، صدقهدادن، تشییع جنازۀ مؤمن و... هم تأثیری بر آن نمیگذارد. این اعمال موجب به تأخیر افتادن «اجل معلق» میشوند.
به این مثال توجه کنید تا تفاوت دو گونه اجل را دریابید:
اگر فانوسی را که در مخزن آن مقداری نفت وجود دارد، روشن کنیم، دو نوع خاموشی برای آن متصور است؛ یکی آنکه آن قدر روشن بماند تا نفت آن تمام شود و دوم آنکه قبل از تمامشدن نفت، کسی آن را خاموش کند یا فانوس بر زمین افتد و.... بیشتر مرگها با اجل معلق تحقق میپذیرد نه با اجل حتمی؛ یعنی عواملی در تقدیم یا تأخیر آن دخیلند. مثلاً اگر کسی از بدن خود مراقبت نکند و غذاهای ناسالم و مضر بخورد، در اثر مسمومیت یا انسداد شریانها و... عمرش به پایان میرسد، درحالیکه اگر مراقبت میکرد، ممکن بود عمرش طولانیتر باشد.
تأثیر بعضی از اعمال نیز چنین است؛ صلهرحم، عمر را افزایش و قطعرحم آن را کاهش میدهد، اما این تأثیرگذاری در محدودۀ اجل معلق رخ میدهد نه اجل مسمی.
صدقهدادن نیز اجل را به تأخیر می اندازد، ولی باید بدانید که یک حادثه معلول عوامل مختلفی است که مجموع آنها حادثه را پیش می آورند.
بنابراین، چه بسا اگر صدقه در کار نبود، پیش از این، حوادث منجر به آن واقعه می شدند یا حادثۀ ناگوارتری پیش می آمد. گفتنی است محاسبۀ دقیق این امور از عهدۀ بشر بیرون است.